سلاممحمد در برهه اي از زندگي با يک نفر به نام مصطفي جهانشيري که عارف مسلک و هنرمنده دوست ميشه و ازون تاثير ميگيره البته يکي ديگه از دوستاش به نام حجت حسن ناظر هم با اون درين رفاقت شريکه جالبه ناظر هم همين سبک نقاشي و قلم داره .به نظر من حقير عناصر مشترک تو اين آثار رهايي و دل کندن ،حرکت از سياهي به سوي نور،دستاني که اونو هدايت ميکنن،و دستاني که به استقبال اون ميرن. فکر کنم تو اون دوره زماني اينطوري استفاد ه از هنر براي ارشاد و هدايت زياد رايج بوده و اينو تو خيلي از تابلو هايي که به حسينيه ها و هيئات حداقل چندتا شو من تو نيشابور ديدم زياد به چشم مي خوره حتي آثار چندتا شهيد ديگه رو هم ديدم يا حتي تو ادبيات اون دوره هم ميشه ديد مثل داستان شهيد هاشمي نژاد داستان دکتر و پير و اون مناظره ها؛ تو همش روانيٍ مضمون با يک ذره دقت مخاطب ديده ميشه . نکته ي جالب تو آثار شهيد چمني اينه که خودشه شخص اول و ميشه اونو نقشه ي راه سير تکاملي ايشون ديدو...خدا ما رو هم شهيد کنه ايشالله ممنونم مهدي جان