• وبلاگ : تصويري از هنر مردم
  • يادداشت : هنرهاي فوق تجسمي (2)
  • نظرات : 10 خصوصي ، 36 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    پاسخ

    ما بيشتر!


    سلام.

    شهيدان را شهيدان مي شناسند.با شعري براي آيات به روزم.

    پاسخ

    سلام. خدمت رسيدم
    سلام و عذر تاخير و دست مريزاد!
    خيلي ياد نقاشي هاي شهيد احمدرضا احدي افتادم در "حرمان هور".
    به نظرم قشنگي اين کارها در بي تکلفي و سادگيشان است و اين که براي بيان حقيقت خيلي نبايد دنبال واژه ها و تکنيکهاي محيرالعقول! رفت. درست مثل کلمات و جملات حضرت امام رحمت الله عليه.
    اي کاش تاريخ اثر و تاريخ شهادتش را هم مي نوشتيد.
    پاسخ

    سلام داداش....
    سلام
    آقاي ضابط رو خيلي اتفاقي از يه کتاب شناختم
    خيلي حسرت خوردم که نيستن
    خيلي حسرت خوردم که مزارشون مشهده و کم ميشه سر مزارشون اومد
    گويا اقتضاي زمان ما حسرت خوردنه البته خدا رو بي نهايت شکر که رهبرم هست که دل منو و امثال منو قرص کنه به وجود با صلابتش

    پاسخ

    سلام. از اين به بعد حقير نايب شما هستم سر مزار ايشون.
    سلام
    پيشاپيش ولادت آقا امام زمان رو تبريك مي گم
    با " براي آقا " به روزم خوشحال مي شم نظرتون رو بدونم.
    التماس دعا
    پاسخ

    سلامخدمت رسيدم
    اين‌که همسنگرش شهيد چمران بوده بعيد نيست از مريدش الهام گرفته باشه.
    نقاضي اول فقط معني وداع رو نمي‌تونه داشته باشه. يه‌جور حالت ترس يا نگراني در چهره و حالت فرار در اندامش وجود داره.
    اين‌که ترس از چي نمي‌دونم. شايد ترس وداع با خانواده که به تعير قرآن آزمايش (فتنه) هستن.
    و اين‌که فرار از چي نمي‌دونم. شايد فرار از اون دو دست به خاطر همون ترس.
    ولي در نقاشي دوم حالت فرار تبديل به کشش به طرف دست‌ها شده که شايد به دليل قطع تعلقات و وابستگي‌ها به وجود اومده باشه.
    نقاشي سوم بعيد مي‌دونم ارتباطي به دو نقاشي قبل داشته باشه. اين رو محمدآقاي ميري بهترين تجليل رو در موردش ارائه دادن.

    با سلام و احترام خدمت جناب ميري بزرگوار دوست معنوي گرانقدرمان

    و با تشکر ويژه بابت آهنگ پس زمينه فوق العاده عالي

    و زيارت قبولي ( هرچند بسيار دير)! و تبريک اعياد شعبانيه

    بنده فقط به ذکر يه نکته از حضرت آقا اشاره مي کنم و صحبت در مورد اين آثار زيبا اناالله باشد براي بعد :

    کسي که از تئاتر، نقاشي، عکس يا شعر چيزي نمي فهمد راه‌هاي معرفت به رويش بسته است.

    رهبر انقلاب 28/6/75

    (توجه: اين سخن رهبري به نقل از شماره اول ماهنامه سوره - ارديبهشت 82 ذکر شده است.)


    پاسخ

    سلام. مخلصييييييييييييييييم


    سلام..
    ضمن تبريک اعياد شعبانيه با تحليلي از جريان انحرافي به روزم...[گل]خيلي زيبا بودن نقاشي ها

    پاسخ

    سلام. خدمت رسيدم
    + مريم 

    سلام

    برام جالب شد دوباره که از توي فيد نگاه مي کردم اين احساس شهيد همون چيزي شده که توي يادداشت بود:" اول مربي عالم خداست، و اين يعني دلت را کف دست بگيري و بگويي خدايا هدايتش کن."

    يه جور راهنمايي از صميم قلب خواستن و دل کندن از وابستگي ها، فک مي کنم شهيد تمام سرمايه ي خودش که قلب و دل ش باشه رو داره دو دستي تقديم ميکنه يه صداقتي داره اين تصاوير که نمي دونم از کجا دارم حسش مي کنم!

    پاسخ

    سلام.....
    سلام
    ممنون از شما به خاطر کاري که کرديد
    حقيقتا خيلي برام جالب بود ديدن طرح هايي که براي يک شهيد بوده
    به نظرم توي طرح آخري دست هايي رو به بالايي که در طرح ها قرار گرفته خواسته ايي که فرد از خدا داره رو نشون مي ده و خواسته رو با نوشتن کلمه لا و بعد گذاشتن چهره ي فردي که حالت دو گانگي يا دو رويي يا حتي بيان اينکه درون و بيرون فرد يکي نيست ، مفهومش رو تکميل کرده در نهايت از طرح ميشه اين نتيجه رو گرفت که دعاي فردي رو نشون مي ده که از خدا يه رنگ بودنو خالص شدن و جدايي از دورويي رو مي خواد...در سري طرح هاي اولي هم به نظرم مي خواد اين پيام رو بده که دلتو اگر خالصانه تماما به خدا بسپري پذيراش جز خدا کس ديگه اي نميتونه باشه و گريزش از اون مکان به کوه با اشاره آسماني شايد مثل پيامبر باشه که باوجود کعبه که خانه خدا بود اما در آن زمان خدا اونجا غريب بود و پيامبر يه کوه مي رفتن براي عبادت ، شايد چنين شرايطي در آن مکان هم بوده که اون فرد از اونجا به کوه پناه ميبره براي ارتباط با خدا
    ببخشيد طولاني شد
    بازهم ممنون که مارو با اين شهيدبزرگوار آشنا کرديد

    پاسخ

    سلام....
    سلام

    من احساس مي کنم شهيد آرزوهاش رو در غالب نقاشي ارائه کرده. اونجا که قلب به سمت آسمان ميره

    در تصوير آخر شهيد نمادهاش رو طرح زده
    منتها صورت دورنگ رو درک نمي کنم
    پاسخ

    سلام...
    احسنت بر آقاي محمد جواد ميري. عالي نوشتن.
    سلام مجدد:)حقيقتا زياد از نقاشي و گرافيک سر در نميارم ولي انگار ... :( نميدونم چرا با ديدن قلبي که توي دست شهيده يه حس معنوي خاصي بهم القا ميشه...اي شهيد مرا هم درياب... التماس دعاي شديد ...ياعلي مدد...
    + مريم 

    سلام
    بيشتر از قبل از اينجا درس گرفتم.
    هر کسي از ظن خود شد يار من!

    ترجيح مي دم نظرات شما و دوستان رو بخونم در اين مورد


    پاسخ

    سلام...

    سلام
    محمد در برهه اي از زندگي با يک نفر به نام مصطفي جهانشيري که عارف مسلک و هنرمنده دوست ميشه و ازون تاثير ميگيره البته يکي ديگه از دوستاش به نام حجت حسن ناظر هم با اون درين رفاقت شريکه جالبه ناظر هم همين سبک نقاشي و قلم داره .
    به نظر من حقير عناصر مشترک تو اين آثار رهايي و دل کندن ،حرکت از سياهي به سوي نور،دستاني که اونو هدايت ميکنن،و دستاني که به استقبال اون ميرن. فکر کنم تو اون دوره زماني اينطوري استفاد ه از هنر براي ارشاد و هدايت زياد رايج بوده و اينو تو خيلي از تابلو هايي که به حسينيه ها و هيئات حداقل چندتا شو من تو نيشابور ديدم زياد به چشم مي خوره حتي آثار چندتا شهيد ديگه رو هم ديدم يا حتي تو ادبيات اون دوره هم ميشه ديد مثل داستان شهيد هاشمي نژاد داستان دکتر و پير و اون مناظره ها؛ تو همش روانيٍ مضمون با يک ذره دقت مخاطب ديده ميشه . نکته ي جالب تو آثار شهيد چمني اينه که خودشه شخص اول و ميشه اونو نقشه ي راه سير تکاملي ايشون ديدو...
    خدا ما رو هم شهيد کنه ايشالله
    ممنونم مهدي جان


    پاسخ

    سلام...
     <      1   2   3      >