سفارش تبلیغ
صبا ویژن


تصویری از هنر مردم

آن چه در یادداشت های آتی می آید تجربیاتی است ک من از بچه های کف میدان در فعالیت های ارزشی آموخته ام. باشد که به درد سایر فعالان کف میدان بخورد.

موضوعات پیشین: تجربه مَشک و آب
اندر تقسیم بندی ها و تیپ سازی های ما در فعالیت های ارزشی

تجربه سرباز فرمانده:
اندر سازمان دهی های عمومی و کارهای تخصصی

 

تجربه ی تانک:
اندر ضرورت ارتباط بلاواسطه ی موالی با ولی

اگر فعالیت ارزشی دویدن در میدانی است که ولی امر آن را ترسیم می کند، من نمی دانم چرا ما داریم یک سره توی میدانهای پراکنده ای می دویم که برخی مدیران خودسر و ناکارشناس ترسیم می کنند!
کدام برنامه فرهنگی در این مملکت صددرصد درچارچوب نظرات این حکیم فرزانه نوشته شده؟ و کدام مدیر برنامه ریز هست که خود را حجاب میان منویّات رهبری و جوانان علاقمند به او نکرده باشد؟ و خود را صد در صد در خواسته ی او حل کرده باشد؟چه بسا انگشت اشاره ی این مرد خدا به سویی است و تلاش و حرکت ما به سویی دیگر.
البته که همه ی سعی ها به خطا نیست. امّا آنچه مهم است، این است که ما چرا آنقدر که چشم به دست و دهان مدیران صاحب کلید بیت المال و مقسّم بودجه داریم تا در همان خط حرکت کنیم، چشم به اشاره ی ولی امرمان نداریم که هم انرژی مضاعف بگیریم، هم خطای تشکیلات و سازمان و مدیران را نو به نو چک کنیم و آگاه شویم و آگاه کنیم؟
حسین فهمیده و تانکش بهترین تجربه برای رزمنده های امروز است.
ما هیچ فکر کرده ایم که شهید حسین فهمیده رحمت الله علیه چرا شد رهبر امامش؟ و چرا زیر تانک رفتنش شد الهام بخش روح الله و نشد خودکشی؟ و چرا اتفاقا دشمن با هر ابزاری منجمله هجوهایی که گاهی خودی ها توزیع کننده ی آن بوده اند سعی در تخریب مبانی شهید فهمیده را دارد؟ و چرا برخی دانش آموزان و دانش جویان بسیجی ما امروز حتی گاهی مبانی حسین فهمیده را هم ندارند؟ و چرا ما خودمان را زیر تانک وظایفمان نیانداخته ام؟!
شاید حسین فهمیده اگر چه نیروی تحت امر فرمانده اش بود، اما یک لحظه به ذهنش خطور نکرد که باید با دستور یا کسب اجازه از فرمانده اش به زیر تانک برود. حسین آنجا دستور امام در مقابل چشمش بود که: «باید حصر آبادان شکسته شود.»و حتماً اگر من بودم، شرعاً خودم را معاف می دانستم. چرا که فرمانده ی مافوقم بی اطلاع بود و اگر هم مطلع می شد، اجازه چنین کاری را به من نمی داد.

شهید فهمیده
مزار شهید فهمیده/ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) / بهار90

گمشده ی ما امروز، همین ارتباط مستقیم و بی حجاب و بی پرده با ولی امرمان است. دانستن، تحلیل و فهم صحیح، دسته بندی و مصداق یابی، آمادگی مهارتی، زمان شناسی و سرعت انتقال و حضور به موقع در انجام آنچه او می خواهد. و البته همه این ها آسان هم نیست. پس شاید راحت تر باشیم که یک نفر، اول ماه چند خط شرح فعالیت رابه دستمان بدهد و چند ریال بودجه را وسط ماه. آمار را هم آخر ماه از ما بگیرد. همین!

موضوع آینده: تجربه ی فسنجان
اندر آداب آموختن و آموزاندن!

 


نوشته شده در سه شنبه 91/9/7ساعت 12:11 عصر توسط محمدرضامیری نظرات ( )