آن چه در یادداشت های آتی می آید تجربیاتی است ک من از بچه های کف میدان در فعالیت های ارزشی آموخته ام. باشد که به درد سایر فعالان کف میدان بخورد. موضوعات پیشین: تجربه مَشک و آب تجربه سرباز فرمانده: تجربه ی تانک: تجربه فسنجان: تجربه موش و آش: کارهایی که ما می کنیم چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه مستقیم و چه غیر مستقیم باید تأثیر معنوی داشته باشد. از تبلیغ گرفته تا ساخت توالت همه اش دنبال هدف معنوی می گردد. و عالم معنویات هم عالم طهوری است که با ذره ای ناخالصی و ناپاکی به هم می ریزد و کار ما هیچ تأثیری در مخاطب نخواهد گذاشت. مانند دیگ 50 مَنی آشی که با یک موش نیم مثقالی که در آن بیافتد، ناپاک می شود و از دایره انتفاع خارج می گردد. موضوع آینده: تجربه شیر موز
اندر تقسیم بندی ها و تیپ سازی های ما در فعالیت های ارزشی
اندر سازمان دهی های عمومی و کارهای تخصصی
اندر ضرورت ارتباط بلاواسطه ی موالی با ولی
اندر آداب آموختن و آموزاندن!
آش ما هرچه عظیم باشد، هرچه فراگیر باشد، هرجه دهان پرکن باشد، هرچه بودجه بر باشد، با یک ناخالصی در نیت با یک بداخلاقی، با یک مراوده ی حرام با نامحرم، با یک منیّت و .... سراپا نجس می شود و به کار خلق خدا و ولیّ خدا و خود خدا نمی آید.
درس اخلاق حجت الاسلام والمسلمین نظافت/ قرارگاه فرهنگی ولی امر/ مشهد مقدس/ رمضان 1391
پس دنبال عظمت کار نباشیم. دنبال صفای کار باشیم. مرعوب مدل های بزرگ شدن، آفتی است که ما را از ورود موش ها به آش مان غافل می کند.
چه بسا یک پوستر A4 روی یک بورد، روح یک انسان را متحوّل کند و چه بسا اکران های بزرگ و متعدد و تیراژهای انبوه که خلقی را مشمئذ و بدبین نماید.
اندر فراموش کردن ها و فراموش نکردن ها....